محل تبلیغات شما



مردی با دوچرخه به خط مرزی میرسد.او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد.مامور مرزی میپرسد : در کیسه ها چه داری؟». او میگوید شن»

مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت میکند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمییابد.

بنابراین به او اجازه عبور میدهد.

هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا میشود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا.

این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار میشود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود.

یک روز آن مامور در شهر او را میبیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او میگوید : من هنوز هم به تو مشکوکم و میدانم که در کار قاچاق بودی ، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد میکردی؟

 

قاچاقچی میگوید : دوچرخه!


درک ما از محیط اطراف مان در نوع رفتاری که از خود بروز می‌دهیم تاثیر بسزایی دارد. البته باید گفت این بدین معنی نیست که درک ما از محیط صحیح و کاملا منطقی است. در بسیاری از مواقع ما شواهد و ظواهر را بررسی میکنیم سپس عمق موضوع را بر اساس همین شناخت سطحی خود تخمین می زنیم. لذا درک ما از محیط سطحی بوده و مارا دچار توهم می کند. بنابراین رفتارهایی که بروز می دهیم هم دقیق نیست.

ما در محیط کار خود شواهدی را که می بینیم تعمیم می دهیم مثلا اگر فردی زیاد در سازمان راه برود و مدام خودش را شلوغ نشان دهد ما تصور میکنیم او فرد سخت کوش و پرکاری است و برعکس اگر کسی را پیوسته پشت میزش ببینیم فکر می کنیم او هیچ کاری انجام نمی دهد و احتمالا دارد بازی میکند. این نوع برداشت ها به سازمانی که در آن کار می کنیم نیز بستگی دارد چون ما فرد را در مقایسه با افراد دیگر سازمان ارزیابی میکنیم و نتیجه گیری می نماییم.

بر همین اساس محیط کار سازمانی که فرد در آن قرار میگیرد روی رفتار سازمانی وی تاثیر می گذارد. بنابراین باید مدیران توجه ویژه ای به محیط کاری افراد داشته باشند. مثلا محیط کاری و فضای کاری یک شرکت استارت آپ طبیعتا بسیار متفاوت تر از محیط کاری یک کارخانه است. و نوع رفتارها در این محیط نیز بسیار دستخوش نوع کار آنها قرار می گیرد. و یا فضای کاری و جو حاکم بر تیم های مالی سازمانها بسیار متفاوت تر از جو حاکم بر تیم IT و یا تیم فنی است. اینها همان محیط کار هستند که رفتار افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و باید گفت با فرهنگ کل سازمان متفاوت است. فرهنگ سازمان مبانی کلی تری را پوشش می دهد.


یکی از ابعاد رفتار سازمانی تاثیر شخصیت خود فرد بر نوع رفتار وی در سازمان است. باید گفت شخصیت فرد به نوبه ی خود بسیاری از تفاوت های رفتاری افراد در سازمان را توجیه می کند. اینکه فرد درون گرا باشد یا برون گرا به سادگی بخشی از رفتارها و نوع تعاملات فرد در سازمان را توجیه می کند . اینکه عزلت گزین باشد یا برتری طلب باشد و یا مهر طلب، همگی در نوع رفتار فرد تاثیر گذار هستند. لذا مدیر یک مجموعه باید بتواند به خوبی محیطی برای تعامل سازندهٔ افراد با شخصیت های مختلف ایجاد کند. تا بتواند محیطی پویاتر و امیدبخش را برای افراد بسازد. تا افراد با اخلاق و رفتار های متفاوت بتوانند در آن به حداکثر کارایی خود دست یابند.

دقت کنید که شما هرگز نمی توانید شخصیت افراد را تغییر دهید. پس بامید اینکه همه ی افراد در نهایت مثل هم خواهند شد و مجبور هستند با شرایط کنار بیایند، تیم تشکیل ندهید و افراد را استخدام نکنید.


پسر كوچكي وارد مغازه اي شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد و بر روي جعبه رفت تا دستش به دكمه هاي تلفن برسد و شروع كرد به گرفتن شماره.

مغازه دار متوجه پسر بود و به مكالماتش گوش مي داد.

پسرك پرسيد: خانم، مي توانم خواهش كنم كوتاه كردن چمن هاي حياط خانه تان را به من بسپاريد؟

زن پاسخ داد: كسي هست كه اين كار را برايم انجام مي دهد!

پسرك گفت: خانم، من اين كار را با نصف قيمتي كه او انجام مي دهد انجام خواهم داد!

زن در جوابش گفت كه از كار اين فرد كاملا راضي است.

پسرك بيشتر اصرار كرد و پيشنهاد داد: خانم، من پياده رو و جدول جلوي خانه را هم برايتان جارو مي كنم. در اين صورت شما در يكشنبه زيباترين چمن را در كل شهر خواهيد داشت.

مجددا زن پاسخش منفي بود.

پسرك در حالي كه لبخندي بر لب داشت، گوشي را گذاشت.

مغازه دار كه به صحبت هاي او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر.، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اينكه روحيه خاص و خوبي داري دوست دارم كاري به تو بدهم.

پسر جواب داد: نه ممنون، من خودم کار دارم و فقط داشتم عملكردم را مي سنجيدم. من همان كسي هستم كه براي اين خانم كار می کند.

آیا ما هم میتوانیم چنین ارزیابی از کار خود داشته باشیم؟


هر مدیر باید یاد بگیرد که اولا چه افرادی را دور هم گرد بیاورد و استخدام کند که تیمش را تشکیل دهد. دوما خودش چطور با آنها رفتار کند و در نهایت رفتار آنها را چطور هدایت و کنترل کند. بر اساس این اهداف رفتار سازمانی ، مدیر اقدام به یادگیری دانش رفتار سازمانی می کند.

عنوان

 


از آنجایی که سازمانها موفقیت های خودشان را مدیون تیم های کاری خود هستند و این منابع انسانی است که سرنوشت و آینده ی یک سازمان را رقم می زند، تشکیل تیم های قدرتمند از اهمیت بالایی برخوردار است.

وقتی تیم تشکیل شد و افراد برای دستیابی به یک هدف مشترک گرد هم آمدند، به دنبال آن مدیر با چالش‌هایی نظیر مدیریت افراد با طرز فکرها، شخصیت ها و فرهنگ اجتماعی متفاوت ، مواجه خواهد شد.  لذا مدیر برای دستیابی به حداکثر کارایی تیم خود باید اهمیت رفتار سازمانی را درک مورد توجه قرار دهد.


  1. بعد فردی

  2. بعد گروهی

  3. بعد سازمانی

بدین معنی که در جنبه فردی، تاثیر شخصیت افراد بر رفتار وی مورد بررسی قرار می گیرد. در جنبه گروهی تاثیر شخصیت فرد در تعاملات فی مابین در گروه و تیم مورد بررسی قرار می گیرد. و در نهایت در بعد سازمانی تاثیراتی که فرهنگ سازمانی بر رفتار افراد می گذارد، مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.


علم رفتار سازمانی به مطالعه‌ی چگونگی رفتار و تعامل افراد در گروه مربوط می‌شود. به طور معمول این مطالعات برای ایجاد سازمان‌های کسب‌وکاری که بیشترین کارایی را داشته باشند، اعمال می‌شوند. ایده‌ی اصلی برای مطالعه‌ی رفتار سازمانی استفاده از یک رویکرد علمی برای مدیریت کارکنان است. نظریه‌های مطالعات سازمانی برای مدیریت منابع انسانی و با هدف به حداکثر رساندن بازدهی اعضای تیم، مورد استفاده قرار می‌گیرند. 


رفتار سازمانی روی بسیاری از نیازها و عوامل موثر بر عملکرد فرد تاثیر می گذارد از آن جمله می توان گفت :

  • رضایت شغلی

  • تعهد سازمانی

  • انگیزه فرد

  • ارتباط با همکاران و مدیران

  • سازگاری با محیط کاری

  • استرس کاری

  • شادی در محیط کار و خوشحالی کارکنان

تاثیر فوق العاده رفتار سازمانی بر جوانب مختلف اهمیت این موضوع را پیش از پیش بالا می برد. لذا مدیران برای دستیابی به بالاترین بهره وری و کارایی ضروری است روی مباحث رفتار سازمانی عمیقتر وارد شده و از آن بهره برداری کنند. تا بتوانند تیم هایی عالی به وجود بیاورند.

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مجله موفقیت